2009/11/09

پدرم! مردی برای تمام لحظات

نا گفته نماند که من :
در شب بی حوصله ای از یک سال!

با همه سختی این رررروزگار!
با خودم گفتم:
شاید آشق شده  ام.
که چه فرقی دارد؛ عاشقی با ع است یا آ؟

+ هیچ جوزده نشید. همین طوری شعر گفتم.
چند وقت شده بود شعر نگفته بودم؟
+ عکسی از محمد علی کلی و بیتلز. همه ی پیوند جوانی
من و پدرم.
+ بوی بحران می آید.

3 comments:

بهار said...

و پدرت فرمود......فرزندم هیچ بحرانی نیست..شعر بسرا...

unicorn said...

ريتميك شعر ميگي...!
بحران؟
منظورت جبهه ي هواي سردي ه كه داره هي مياد و مياد...؟
جاست كيدينگ...
هميشه چشم انتظار شادي ها باش چون چيزاي بد خودشون بي خبر ميريزن سرت...

آرزو said...

مادر جان! من عاشق بیتلزم. عجب عکسی.... ندیده بودم