2010/02/16

آخرش مهمه!


اصولا همه چیز باید پایان خوشی داشته باشه.
من اگه بدونم یه کتاب یا فیلم آخرش بد تموم میشه نمی بینم.
بد تموم شدن رو هم میشه از نظر کیفیت ساخت و نوشت بررسی کرد که واضحه...
هم میشه بد بخت شدن و بیچاره شدن همه ی آرزو ها و آرمان های ارزش داده شده
در داستان گفت.
این دومی که خیلی هم جمله بندیش خفن شد. خیلی مهمه قهرمان داستان باید به آرمانش
برسه!!! حالا خودش هم ترکید مهم نیست. آرزو هاش مهم اند.


خلاصه بگم:











فیلم خوب، کتاب خوب چی دارید؟؟؟؟

آخرش خوب تموم شه ها!

+ دارن میان تو دیگه! می بینم اون روزی که عکس های خونوادگیم تو کامپیوتر هم فیلتر شدن.
+ زمستون هم زمستون های قدیم. چقدر آخه یه فصل می تونه بی عرضه باشه?
+ دوستان محبت دارن کامنت ها رو چندبار پشت هم میدن که من کامنت دونیم پرشه و خوشحال
شم. دست شما درد نکنه! من این وبلاگ رو به دندون گرفتم و بزرگ کردم.

9 comments:

Anonymous said...

اولا این که یک حس خفن قوی داره بهم میگه این عکس آقای اشتاین بک خون اگه تو نباشی خیلی شبیه توئه! یعنی در ذهن ما قیافه ای شبیه به این داری! حتی اگه روشنگری هم بکنی و بگی که نیستی من بازم میگم که هستی! همینه که هست! (البته این طفل معصوم گویا از سرما یخ زده... حالا شما شکل یخ نزدش!)


این دارن میان تو دیگه رو هستم!!!!! یعنی امروز فرداس که کلا عکس که میگیریم دوربینه خودش از همون اول عکسو در حالی که توش واسمون آستین و مقنعه و غیره کشیده و سیاه کرده نشون بده!!!!


اگر کتابی می خوای که آرزوی قهرمان داستان توش فنا نشه من کتابای جین آستین رو پیشنهاد می کنم. حسابی آدمو در طول قصه فــــِــــر میده (یعنی انقد که بزنی تو سر خودت) بعدش خودش گفته که: "My characters get the happy ending they deserve" به جز جین کتابخونه مو که نگاه می کنم شکر خدا همه ی کتابام ذکر مصیبتن!! البته تو داستانای آستین خبری از آرمان ها و اهداف متعالی و این سوسول بازیا نیستا! گفته باشم!!آهان راستی! این فیلمم اگه ندیدی ببین! حتما حتما. He's just not that into you

من این وبلاگ رو به دندون گرفتم و بزرگ کردم.... عالی بودااااا!

سارا said...

یعنی من رسما مرده ی این پا پستی های جینگولتم ...
فک کنم اگه ورزشکار حرفه ای می بودی ؛ میباس می رفتی تیر اندازی با کمان آخه مستقیم می زنی تو هدف ...

بهار said...

چه پست دل چسبی ....من فکر میکنم کتابای ریچارد براتیگان رو بخون....بد نیس...هرچند من خودم پی کتابیم که ارضام کنه...حالا واقعا شبه این آقاهه هستی؟

من ِاو (مسافر) said...

بهت پیشنهاد میکنم حتما فیلم "پاپیون" رو ببینی... هرچند احتمالا دیدیش... اما با این حرفایی که زدی باید یه بار دیگه ببینیش...

کتاب هم "دست به دهان" پل استر...

یلدا said...

وای بیا برو این " دو قدم اینور خط " احمد پوری را بخوان. جان هرکس دوست داری. قول می دهم خوشت بیاید.

بهار said...

فکر میکردم حداقل واسه تو یکی خوب باشه و جذاب اخرین پستم.کجایی تو؟؟؟

بهار said...

واقعا بیگانه دانشجوهای این دست دانشگاها برای خودشون نبوغین و چه جاده ی بازی واسه خلاقیاتاشون دارن....!چه فاصله ای باهاشون داریم ....

A.Moussavi said...

فاصله ی ما با اونا هیچی نیست. چه بسا خیلی هاشون ایرانی باشن.
اما از نظر پرورش استعداد ما نه تنها فاصله داریم. بلکه داریم به سرعت دور میشیم. مدارس ما قتل گاه استعداد ها هستن.
دانشگاه که هیچی. من درس تحلیل سازه ها رو افتادم چون از روش خودم سوال رو حل کردم. نه گاه هایی که در جزوه استاد گفته بود.

بهار said...

آپ کن لطفا....