2009/12/29

پیری زودرس



من هفت آرزو ندارم... یکی دارم.
کنار این ساحل بشینم. با مخمل خانوم تخته بزنیم. بعد دخترم بیاد بگه بابایی من از آب میترسم.
منم ببرمش تو آب و با پسرم بازی کنیم.

+عکس بالا ساحل جمهوری دومنیکن
+امروز خواستم یه ماچ از دختر همسایه بگیرم. نه اینکه فکر کنین خیلی وحشی هستم.
شما نمی گین یه آدم گشنه و تنبل چی بهش میگذره وقتی یه ظرف آش خوش مزه براش میارن دم در.
+ این مدت فیلتر بودیم. و نمی تونستم کاری کنم.
+آدم کشی چه آسون... عذر خواهی ها چه سخته...! چه می کنه این غرور!!!

6 comments:

unicorn said...

چقد خوشگل ه اين
ارزوهاي شما ... به به ...

دختر همسايه رو هستم ... بازم به به ...!!!

آرزو said...

مجموغ اتفاقاتی که باید بیفته تا به این یه دونه آرزوت برسی همون هفت تامیشه که جناب کم آرزوی کم توقع!

نمی شد پسر همسایه بغلی ما هم یه آشی کوفتی چیزی بیاره واسمون من بپرم ماچش کنم؟!

ازاد said...

همه رو موافقم فقط از دختر همسایه خوشم نمیاد

Anonymous said...

آدرس جدید رو برات به همین ای میلی که تو پروفایلته فرستادم عزیز جان! همون شب اول!!!

بهار said...

واقعا نمیفهمم تبعیض تا کجا؟الان که سرکارم میتونم واست کامنت بزارم....
آخیشششش.....
آرزوی مردونه ی تو اوج خواسته ی یه زن از زندگی مشترکشه!

A.Moussavi said...

بهار:
من نمی فهمم این اینترنت تو به چی فکر میکنه وقتی میاد تو وبلاگ من که فیلتر میکنه؟