2009/12/01

خدا ی که من می پرستم

نقش ِكاشياي نقاشي شدي
سنگ ِمسجداي بي نام ونشون
عطر ِسجاده ي نخ نماي من
شمع ِسقا خونه هاي اين واون

پاي منبراي كهنه گم شدي
توي كشكول ِكتاباي عتيق
حل شدي درست مث يه حبه قند
ته استكانِ ِحرفاي عميق

پاتوق ِنديمه هاي بي گناه
نخ ِتسبيح ستاره ها شدي
مهرتُ گرفتي و روز ازل
از من ِبي سر وپا جدا شدي

تو كجايي كه فرشته ها مي گن
من اگه توبه كنم مياي پيشم
پر كن آغوشمُ از عطر ِتنت
من از اين فاصله عاشق نمي شم


عبدالجبار کاکایی